راد سردار اسعد آنکه به دهر
رایت سروری به ماه کشید
رایت سروری به ماه کشید
سالها بهر پاس آزادی
به یسار و یمین سپاه کشید
به یسار و یمین سپاه کشید
سرکشان را به اوج دار کشاند
رهزنان را به قعر چاه کشید
رهزنان را به قعر چاه کشید
خائنان را ز تخت عزت و جاه
با مذلت به خاک راه کشید
با مذلت به خاک راه کشید
دست کیفر طراز او همه عمر
از سر جانیان کلاه کشید
از سر جانیان کلاه کشید
ناگهان بر جبین دولت او
آسمان پردهیی سیاه کشید
آسمان پردهیی سیاه کشید
آنکه بر صدر هر ذریعه به او
نقش ارواحنا فداه کشید
نقش ارواحنا فداه کشید
روی گرداند ازو به خیره چو دید
که سپهرش به پرتگاه کشید
که سپهرش به پرتگاه کشید
آسمانش بکشت و در عجبم
کاسمان بار این گناه کشید
کاسمان بار این گناه کشید
از پی سالماه او پژمان
نقشی از طبع نکتهخواه کشید
نقشی از طبع نکتهخواه کشید
پی تاریخ فوت او چون گفت
اسعد بختیار«آه»کشید
اسعد بختیار«آه»کشید
اسعد بختیار=1358(آه=6)=1352قمری
.
.
( دیوان-465 )