۱۳۹۲ خرداد ۷, سه‌شنبه

شراب در جام شکسته

خندان و شد و گفت:اشک پیران
در دیده‌ی ما،خطی بر آب‌ست

کاری ز ترانه بر نیاید
کت خانه‌ی آرزو خراب‌ست

پیری تو و عشق پیری افسوس
چون حسرت تشنه در سراب‌ست

دل‌خسته و ناتوان و مایوس
برجایی و عمر در شتاب‌ست

گفتم که:شراب مستی آور
در جام شکسته هم شراب‌ست

.
.
( دیوان-436 )

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر