۱۳۹۲ تیر ۱, شنبه

جان بخشد

اگر زمانه مرا از بلا امان بخشد
پناهگاهی از آن خاک آستان بخشد

من ارچه پیرم و نومید،ای ترانه‌ی عشق
نوای مهر تو ام روح صد جوان بخشد

نگاه مخملی‌ات چون نسیم صبح بهار
به دل نشیند و شادی دهد روان بخشد

خموشی تو زبانی است گرم و شور انگیز
که آرزوی دهان بسته را زبان بخشد

وصال ماه‌وشان چون جوانی آرد کاش
تو را زمانه به من بهر امتحان بخشد

.
.
( دیوان-108 )

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر