مردم چشم تو شد از خواب مست
لیک هنوزم سخنی با تو هست
لیک هنوزم سخنی با تو هست
دعوی مردی شده امروز مد
مد شده بس شیوه و این نیز شد
مد شده بس شیوه و این نیز شد
لیک مکن دعوی مردی مکن
ای همه گرمی ز تو،سردی مکن
ای همه گرمی ز تو،سردی مکن
زن نشود مرد ولی زین نبرد
نه زن زن گردد،نه مرد مرد
نه زن زن گردد،نه مرد مرد
یک زن کامل زن شایستهنام1
به که دو صد مرد و همه ناتمام
به که دو صد مرد و همه ناتمام
چند کنی شکوه ازین نیستی
تازه اگر مرد شدی چیستی
تازه اگر مرد شدی چیستی
مرد هیاهوگر و بانگافکن است
نغمهی موزون طبیعت زن است
نغمهی موزون طبیعت زن است
از پی تعدیل هیاهوی او
جنس تو شد سنگ ترازوی او
جنس تو شد سنگ ترازوی او
کو چو دهد زهر تو دارو دهی
او چو زند زخم تو مرهم نهی
او چو زند زخم تو مرهم نهی
تا نفتد فتنه در این خانمان
دختر من مرد مشو زن بمان
دختر من مرد مشو زن بمان
مرد شدن سهل بود پیش من
لیک چه دشوار بود زن شدن
لیک چه دشوار بود زن شدن
مقصد من تخطئهی مرد نیست
فایدهی ما و تو بی مرد چیست
فایدهی ما و تو بی مرد چیست
گرچه بسی مرد شرانگیز هست
دختر خوبم زن بد نیز هست 2
دختر خوبم زن بد نیز هست 2
1-نام:صفت
2-تفضیل مرد بر زن و ترجیح زن به مرد ..........افسانه است و عرصهی دعوی در آن فراخ
آنان دو شاخهاند ز یک اصل و پر بَرست ..........بستان اجتماع ز پیوند این دو شاخ
.
.
( دیوان-256/57 )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر