۱۳۹۲ دی ۴, چهارشنبه

چشم پوشی

لغزش مرد از درِ بخشایش است1 
دیدن و نادیده‌گرفتن خوش است

مرد چو از ارزش زن آگه است
گر همه گمراه بود در ره است

شوی تو سربازِ فرودست نیست
کایستد آنجا که تو گوییش ایست

او نه از آن گشته هم‌آواز تو
تا که برقصد به همه ساز تو

با او شاید که تو هم‌خو شوی
او نشود چون تو،تو چون او شوی

گفتمت ای ماه که آهسته باش
لیک نگفتم که زبان‌بسته باش

مرد چو با خلعت شایستگی است
با او تکلیف تو آهستگی است

ور نه تو چندان که شوی رام‌تر
اوست گران‌جان‌تر و خودکام‌تر

ای پری‌آیین ملایک‌نهاد
نام چنین شوی نصیبت مباد




1-از در:شایسته،درخور.

.
.
( دیوان-236 )

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر