دیده گریان،دل غمی،جان سوختهست
عشق ما سرمایهها اندوختهست
عشق ما سرمایهها اندوختهست
اندرین دنیای ناکامی مرا
تیرهبختی نکتهها آموختهست
تیرهبختی نکتهها آموختهست
ظاهرم آبی است آرام،ای دریغ
آتشی در زیر آب افروختهست
آتشی در زیر آب افروختهست
آتشی در خشک و تر خواهد زدن
جان من آن دل که از غم سوختهست
جان من آن دل که از غم سوختهست
هردو در خاکند و از پستی هنوز
چشم اسکندر به دارا دوختهست
چشم اسکندر به دارا دوختهست
1322
.
.
( دیوان-81 )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر