این ماه،ماه ماتم سبط پیمبرست؟
یا ماه سربلندی فرزند حیدرست
شیر اوژنی که بر تن و فرق مبارکش
از زخم تیر جوشن و از تیغ مغفرست
آن کو نهال دین محمد ز خون او
سیراب گشت و سایهفکن گشت و بَرورست
در ظاهر ار شکسته شد آن شیردل منال
کز آن شکست بادهی فتحش به ساغرست
سرلوح فتحنامهی او شد،شکست او
مرد حق ار شکسته شود هم مظفرست
امروز عید فتح حسین است و آل او
زاری مکن که خستهی شمشیر و خنجرست
او کشته گشت و ملت اسلام زنده شد
وین کشته از هزار جهان زنده برترست
شیرین،شهادتی که به اسلام داد جان
فرخنده،رفتنی که چنین هستیآورست
او کشته نیست زندهی اعصار و قرنهاست
کش نام نیک تا به ابد زیب دفترست
از خون آن حسین،حسینی دیگر بزاد
وین نقش جاودانه از آن روی و منظرست
مرگ از برای ماست نه درخور او که ما
ترسان ز محشریم و وی آن سوی محشرست
چندین ز تشنهکامی مظلومیاش مگوی
کو شهم1 و قادرست،نه مسکین و مضطرست
خواری و سرشکستگی آرد قبول ظلم
او تا به جاست جهان عزیزست و سرورست
آن آهنینجگر که ز تصویر تیغ او
تب لرزه مر سپاه عدو را به پیکرست
مظلوم نیست،خانهبرانداز ظالم است
لبتشنه نیست ساقی تسنیم2 و کوثرست
مظلوم نی،که رایت پیروزمند او
پیوسته بر بسیط زمین سایهگسترست
آن کس که بیسپاه زند بر سپاه خصم
دریای لشکرست،نه محتاج لشکرست
آن کو به پای خویشتن آید به قتلگاه
مرگِ ستمگرست،نه مردِ ستمبرست
چون کودکان گمشده گریان مباش از آنک
او شاهمرد و قصهی او مرد پرورست
بر ابنسعد و ابنزیاد و بر یزید
ار گریه جایزست و نوحه درخورست
کان جمع تیرهبخت پلید جهول را
دنیا نماند و کیفر عقبی مقررست
او کشته شد که دین نبی جاودان شود
جان جهان فداش که بیمثل گوهرست
زاری مکن به ماتم سلطان دین از آنک
در سوک مرد شیوهی مردانه خوشترست
رو کسب فخر و فیض کن از مکتب حسین
کان مکتب به دولت جاوید رهبرست
در راه حفظ میهن و آیین و دین و داد
باش آنچنان که زادهی زهرای اطهرست
آیین سربلندی و هنجار نام و ننگ
در مکتب حسین نه در جای دیگرست
تسخیر کاخ عزت و طی طریق حق
صعب است و پر مخاطره،اما میسرست
دیندار باش و عدلگزین باش و مرد باش
کاین مکتب گزیدهی سبط پیمبرست
در راه دوست تکیه به شمشیر تیز کن
کاری که کرد شاه شهیدان تو نیز کن
1-شهم: دلیر،بزرگ و سرور
2-تسنیم: چشمهیی در بهشت
.
.
( دیوان-8/9/10 )