به وقت صبحدمان،کوکبی فروزان را
به خواب دیدم و خوابی،عجیب شیرین بود
به خواب دیدم و خوابی،عجیب شیرین بود
چو بامداد،سراپرده برکشید به کوه
عیان شد آنچه سزاوار مدح و تحسین بود
عیان شد آنچه سزاوار مدح و تحسین بود
به غمزه دیدهی بیخواب آسمان میگفت
که آن ستارهی مهرآفریده،پروین بود
که آن ستارهی مهرآفریده،پروین بود
.
.
( دیوان-475 )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر