ای چراغ،ای مونس شبهای تار من بیا
ای گواه دیدهی شبزندهدار من بیا
بی تو دلسوزی ندارد روزگار من بیا
ای گواه دیدهی شبزندهدار من بیا
بی تو دلسوزی ندارد روزگار من بیا
چشم دل بگشای و رنج سینهسوز من ببین
باش امشب تا سحر بیدار و روز من ببین
باش امشب تا سحر بیدار و روز من ببین
* * *
با دل پرسوز یار مهربان من تویی
با زبان آتشین شیرینزبان من تویی
همنفس با سینهی آتشفشان من تویی
با زبان آتشین شیرینزبان من تویی
همنفس با سینهی آتشفشان من تویی
نیست بیکستر ز من هستی تو آگاه ای چراغ
رو به خاموشی منه از آه من،آه ای چراغ
رو به خاموشی منه از آه من،آه ای چراغ
* * *
مادرم در کودکی برداشت دست از سر مرا
وان پدر بگذاشت بر جا بیکس و مضطر مرا
پیرمردی هم پدر گردید و هم مادر مرا1
وان پدر بگذاشت بر جا بیکس و مضطر مرا
پیرمردی هم پدر گردید و هم مادر مرا1
کاشکی آن پیرمرد آن روز در عالم نبود
تا که در عالم کنون این مظهر ماتم نبود
تا که در عالم کنون این مظهر ماتم نبود
* * *
او مرا در شیرخواری مادری دلسوز بود
در صباوت چون پدر غمخوار و خیراندوز بود
ای عجب دیروز یاریگستر امروز بود2
در صباوت چون پدر غمخوار و خیراندوز بود
ای عجب دیروز یاریگستر امروز بود2
دیده بر بست از جهان چون دیدهی من باز کرد
من شدم موجود و او سوی عدم پرواز کرد
من شدم موجود و او سوی عدم پرواز کرد
* * *
طفلکی بودم که مادر کرد بیمادر مرا
در کف نامادری بگذاشت بییاور مرا
رفت در نه سالگی سایهی پدر از سر مرا
در کف نامادری بگذاشت بییاور مرا
رفت در نه سالگی سایهی پدر از سر مرا
قیم من نامور سردار اسعد شد دریغ3
نیکمردی بود و کار من ازو بد شد دریغ
نیکمردی بود و کار من ازو بد شد دریغ
* * *
سالها در موکب آن سرور ایرانپناه
پشت اسبم بود مسکن روی خاکم خوابگاه
نیمی از عمرم به دامان سفر طی گشت،آه
پشت اسبم بود مسکن روی خاکم خوابگاه
نیمی از عمرم به دامان سفر طی گشت،آه
کاندران سیر و سفر خیری به جای ما نشد
کس به اقلیم سعادت رهنمای ما نشد
کس به اقلیم سعادت رهنمای ما نشد
* * *
دامن او بس بلند و دست من کوتاه بود
من گدای راه بودم او وزیر شاه بود
لیک آوخ چشم شور آسمان در راه بود
من گدای راه بودم او وزیر شاه بود
لیک آوخ چشم شور آسمان در راه بود
ناگهانش آه نادلخواه من دامان گرفت
چرخش اندر چاه ناکامی فکند و جان گرفت
چرخش اندر چاه ناکامی فکند و جان گرفت
* * *
داد در خاک سیه دست سیاست مسکنش
ماند مال او به جا و دین من بر گردنش
ماند مال او به جا و دین من بر گردنش
1-کربلایی عباسعلی،للهی من.
2-مضمون از دیگریست،شاید از ویکتور هوگو.
3-مرحوم
جعفرقلیخان سردار اسعد ثالث فرزند حاج علیقلیخان سردار اسعد ثانی
عمهزادهی بنده که هر دو از پیشقدمان و فداکاران حریت و آزادی ایران
بودند.
.
.
( دیوان-328/29/30 )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر