۱۳۹۲ آذر ۹, شنبه

بخت گران‌خواب

دستی به بخت گران‌خواب داده‌ایم
رخت حیات خویش به سیلاب داده‌ایم

گیسوی خویش را مکش از دست ما که ما
آن رشته را به رشته‌ی جان تاب داده‌ایم

باشد که سیرشان کند این نان خشک را
از بندگان گرفته به ارباب داده‌ایم

دین‌داری و امانت و وجدان و شرم را
در راه ملک و خانه و اسباب داده‌ایم

این افتخار ماست که ویران سراچه‌یی
ز اسلاف خود گرفته به اعقاب داده‌ایم

آتش فکن به خرمن خصم ای زبان که ما
تیغ تو را به آتش دل آب داده‌ایم



خرداد1325

.
.
( دیوان-150 )

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر