۱۳۹۲ آبان ۲۸, سه‌شنبه

ستمگر و ستمبر

ای ستمگر،ای ستمبر،ای توانا،ای ضعیف
ای درست،ای نادرست،ای پاکدامن،ای پلید

زین سرای رنج و راحت،رخت و پخت خویش را
بامراد و بی‌مراد،آخر برون باید کشید

هر دو را،بر تخته بگذارند،چون مهلت گذشت
هر دو را،پیمانه پر سازند،چون نوبت رسید

از خدا برگشتگان،در روز محشر،رو سیاه
با خدا پیوستگان،در پای میزان،رو سپید

آن،بسان اشک بلبل بود و بر گل‌برگ،خفت
این،به رنگ دود گلخن بود و در ظلمت،خزید

یا قیامت راست است،آنسان که باید،یا دروغ
روزی آخر وا شوداین قفل ناپیدا کلید

گر قیامت راست باشد،وای بر کج‌رفتگان
تا ببینند آشکارا،آنچه نتوانی شنید

ور حدیث راستان،استغفرالله،شد دروغ
هر دوان رفتند،لیک این با امید،آن نا امید

این یک از پا تا به سر خوف،آن ز سر تا پا،رجا
خفتن آن،شام ماتم،رفتن این،صبح عید

ریشه‌ی آن،سخت محکم بود و بس مشکل گسست
ریشه‌ی این،تار یکتا بود و بس آسان برید

آن یک،از کالای بی‌دینی،بجز خسران نبرد
وین یک،ار سودی نبرد از دین،زیانی هم ندید

آنچه پیدا بود بر ما،گشت پنهان زیر خاک
تا چه بیند،آنکه هست از دیده‌ی ما ناپدید


.
.
( دیوان-469/70 )

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر