سلامی چون نسیم آشنایی
بدان گلزار مهر و پارسایی
بدان گلزار مهر و پارسایی
بدان طاووس زیبای بهشتی
بدان مجموعهی نیکو سرشتی
بدان مجموعهی نیکو سرشتی
مهینبانوی خوشخوی دلافروز
که مهبانوش خواند شوهر امروز
که مهبانوش خواند شوهر امروز
نجیبی مهربانی نازنینی
به باطن همچو ظاهر دلنشینی
به باطن همچو ظاهر دلنشینی
گل گلزار شمس آن نازنینمرد
که در جمع جوانمردان بود فرد
که در جمع جوانمردان بود فرد
جناب شمس دانم غم ندارد
که ماهی چون تو در کاشانه ندارد
که ماهی چون تو در کاشانه ندارد
زنی؟ زن نه که یک دنیا فرشته
ز نور ماه و عطر گل سرشته
ز نور ماه و عطر گل سرشته
گرامی شوهری با فر و تمکین
چه نیکو خانهای،زن آن و مرد این
چه نیکو خانهای،زن آن و مرد این
تو خوبی خواهر من،شوهرت هم
چه گویم بیش ازین والله اعلم
چه گویم بیش ازین والله اعلم
مبارک بادت ای گلچهره این نام
روا بادا ازین نامت همه کام
روا بادا ازین نامت همه کام
خوشا ماهی که بانویش تو باشی
خوشا باغی که شببویش تو باشی
خوشا باغی که شببویش تو باشی
تو شمع جمع و مهبانوی شمسی
فروغ بخت در مشکوی شمسی
فروغ بخت در مشکوی شمسی
وجودت مجمع لطف و نکویی است
ز خوبیها یکی هم خوبرویی است
ز خوبیها یکی هم خوبرویی است
به رخ روشن به گوهر تابناکی
خدایت دوست میدارد که پاکی
خدایت دوست میدارد که پاکی
تویی گل،دخترت گل،مادرت گل
فرو میبارد از بام و درت گل
فرو میبارد از بام و درت گل
دلارا دختری چون چشمهی نور
که چشم بد ز روی خوب او دور
که چشم بد ز روی خوب او دور
فرحزا مادری خوشآب و خوشگل
ز پا تا سر،صفا،سر تا به پا دل
ز پا تا سر،صفا،سر تا به پا دل
ندانم بازم این دولت دهد دست
که باشم با شما خوشنود و سرمست
که باشم با شما خوشنود و سرمست
اگر قسمت چنین شد ای خوشا من
وگرنه بینوا دل،بینوا من
وگرنه بینوا دل،بینوا من
.
.
( دیوان-214/15 )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر