گویند اگر فرشتهی اقبال بر دری
کوبد سه بار و ناید از آن در برون سری
کوبد سه بار و ناید از آن در برون سری
زانجا رود به خشم و هدایای خویش را
ریزد به پای دیگر و درگاه دیگری
ریزد به پای دیگر و درگاه دیگری
اما ز خانهی من مسکین نشان نیافت
کو بود کور و لنگ شدش پا به معبری
کو بود کور و لنگ شدش پا به معبری
محرومش از دو دیده از آن خواست روزگار
تا بهره بیشتر رسد از او به هر خری
تا بهره بیشتر رسد از او به هر خری
.
.
( دیوان-181 )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر