کرد مرادی ز مرید این سوال:
چیست معاش تو و چونست حال؟
چیست معاش تو و چونست حال؟
گفت:خدای ار بدهد شاکرم
ور ندهد شاکرم و صابرم
ور ندهد شاکرم و صابرم
آه کشان پیر همایون شیم1
گفت چنینی تو سگ نیز هم
گفت چنینی تو سگ نیز هم
سگروشا عاقبتاندیش باش
کار به سامان کن و درویش باش
کار به سامان کن و درویش باش
جسم تو از جامهی تقوی بریست
این نه قناعت که بدنپروریست
این نه قناعت که بدنپروریست
شکر بود نان خدا داده را
شکر مکن سفرهی ننهاده را
شکر مکن سفرهی ننهاده را
قفل مزن بر در دکان خویش
خیز و ز همت بطلب نان خویش
خیز و ز همت بطلب نان خویش
1-شیم به فتح «یا»جمع شیمه:طبیعت،خصال.
.
.
( دیوان-242/43 )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر