۱۳۹۲ فروردین ۱۷, شنبه

سبب نظم کتاب

گرچه مرا زن نه و فرزند نیست
پایِ دلم بسته‌ی این بند نیست1

لیک مرا خواهر نیک‌اختری‌ست
در صدف دامن او گوهری‌ست

دختری از آب گهر پاک‌تر
از نفس غنچه فرح‌ناک‌تر

شبنمی از روی گل انگیخته
شکّر و شیری به هم آمیخته

الفت آن خواهر عفت سرشت
طبع مرا ساخته چو خرم‌بهشت

تافته شد منطق گویای من
گرم سخن گشت سراپای من

گرچه به ظاهر ز من‌ست این سخن
اوست در این پرده غزل‌خوان نه من

میل دل از اوست،سخن‌گو منم
قافیه پرداز دلِ او منم

نایی من مست نوا پروری است
لیک نواسنج حقیقی پری است

اوست که با لحن دلاویز خویش
قصه کند با گل نوخیز خویش

جام شرابی به صفا نوش کن
از لب من گفته‌ی او گوش کن
 
 
  
1-این منظومه در اواسط سال 1321 ساخته شده و آن بیت مصداق حال گوینده است.
.
.
( دیوان-219 )

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر