۱۳۹۳ مرداد ۳, جمعه

ثروت بی‌خیر

بود مرا یاری و یاری غنی
عیش وی از ارث فراوان هنی

مشکل زن،غصه‌ی فرزند نه
پای هوس‌پیشه به پابند نه

گفتم روزی منش اندر نهان:
مزرعه‌ی آخرت‌ست این جهان

خیز و درین مزرعه سیری بکن
آخرت خود را خیری بکن

گفت: برآنم که دو بیمارگاه
پی فکنم کنگره بر اوج ماه

بهر مداوای تنک‌مایگان
دارو و درمان بدهم رایگان

یک ده آباد درین کهنه‌دیر
وقف کنم وقف بر آن کار خیر


*          *          *


خاطرم از نیت والای او
گشت ستایش‌گر آلای او1

 در دل خود مدح و ثنا کردمش
در پس و در پیش دعا کردمش


*          *          *


رفت از آن وعده‌ی خوش سال‌ها
خرج اتینا شد آن مال‌ها

کاخ هوس‌رانی او پست شد
مرد تهی‌مغز،تهی‌دست شد


*          *          *


خیر نیاید ز بد اندیش‌مرد
نیک‌تر آن شد که نکویی نکرد





1-آلا:نعمت‌ها

.
.
( دیوان-241/42 )

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر