۱۳۹۳ تیر ۱۸, چهارشنبه

اندرز حسین‌بن‌علی

چند باید ازین دشمن‌پرستان بار بردن
ناله را بر لب شکستن بر جگر دندان فشردن

در بر ارباب معنی زندگانی چیست،دانی؟
یا به عزت زیستن یا با شرافت جان‌سپردن

جای عالی‌همتان یا صدر یا قبر است آری1
یا فرا رفتن به گردون یا درافتادن به‌گردن

یا به آب زر نوشتن نام خود بر لوح هستی
یا که نام خویش را از دفتر گیتی ستردن

بر سپهر مجد و عزت می‌توان رفت ار توانی
رنج را آسان گرفتن،مرگ را بازی شمردن

شعله‌آسا سرکشی کن برق‌وش آتش‌فروزی
چند باید،چند باید هم‌چو خاکستر فسردن

هر شکستی مطلع فتحی‌ است نزد رادمردان
در قمار عشق گاهی باختن خوش‌تر که بردن

سرور آزادگان شاه شهیدان مر شما را
گفته اندرزی که باید چون گهر در گوش کردن

«بر نتابد همت آزاده بار بندگی را
گر شود آزاد ماندن ور نشد آزاد مردن»

راه ما و راه استقلال ایران چیست،دانی
دست مایوسان گرفتن،نای ناپاکان فشردن

چپ‌روان بی‌خبر را سوی راه راست خواندن
کج‌روان باخبر را سوی دار راست بردن

با دغل‌بازان دغا با پاک‌بازان پاک‌دستی
با بدان بد زیستن،با نیک‌مردان نیک مردن

حلم با قدرت کرم با فقر ثروت با تواضع
دولتی جاوید باشد گر توانی گرد کردن

ور اسیر آب و نان شد همت کوتاه دستت
سرنوشتی طرفه داری،بار بردن خار خوردن




*این قصیده در تهنیت بیست و پنجمین سال انتشار مجله‌ی والا رتبت سخن ساخته شد و استاد حبیب یغمایی آن را در محفلی که برای بزرگ‌داشت و حق‌شناسی از این خدمت بزرگ ترتیب یافته بود روایت فرمودند در حالی که گوینده از ضعف گفتار خویش خجلت‌زده روی پنهان نموده در خیابان‌های دانشگاه قدم می‌زد.
1-و نحن اناس لا توسط بیننا ..... لنا الصدر دون العالمین اوالقبر


1330
.
.
( دیوان-34/5 )
( خاشاک-292/93 )

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر