۱۳۹۱ بهمن ۱۳, جمعه

بگویید او را

بگویید آن غایت آرزو را
که دیدیم بر آرزوی تو او را

ز آشفتگی‌های من داستان‌ها
بگویید آن یار آشفته مو را

ز نومیدی من حکایات شیرین
بگویید آن چشمه‌ی آرزو را

حدیثی بگویید تا رحمت آید
به حال من آن یار بیداد خو را

درازست طومار اندوه و ترسم
که آن فتنه کوته کند گفتگو را

ز بی‌تابیم آنچه در گفته آید
بگویید او را،بگویید او را

.
.
( دیوان-57 )

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر