۱۳۹۱ بهمن ۱۷, سه‌شنبه

جهنم زندگی

ما با غمت ز شادی عالم گذشته‌ایم
ور بنگری ز لذت غم هم گذشته‌ایم

این عشق را به عهد و به پیمان نیاز نیست
چون در رهت ز عالم و آدم گذشته‌ایم

آگه نشد ز آمدن و رفتنم کسی
کز گلشن زمانه چو شبنم گذشته‌ایم

با لذت گناه چنان خو گرفته دل
کز بهر یک گنه ز دو عالم گذشته‌ایم

ما را ز بعد مرگ چه باک از جهنم
در زندگی ز کام جهنم گذشته‌ایم


1344
.
.
( دیوان-149/50 )

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر