زندگی بی وصل جانان حاصلی دارد،ندارد
وانکه بیجانان به جا ماند دلی دارد،ندارد
وانکه بیجانان به جا ماند دلی دارد،ندارد
آنکه شمع محفلش روی دلافروزی نگردد
گرچه در فردوس باشد محفلی دارد،ندارد
گرچه در فردوس باشد محفلی دارد،ندارد
گر تو پنداری که این جوشنده دریای محبت
در بر ارباب معنی حاصلی دارد،ندارد
در بر ارباب معنی حاصلی دارد،ندارد
یک اشارت،یک تبسم،یک نگه،یک لب گزیدن
دل به دست آوردن ای جان مشکلی دارد،ندارد
دل به دست آوردن ای جان مشکلی دارد،ندارد
زندگانی چیست؟ عشق نازنینی،وصل یاری
ور جز این شد زندگانی حاصلی دارد،ندارد
ور جز این شد زندگانی حاصلی دارد،ندارد
این پریشان گوی اگر روزی بمیرد بیدلیلی
تا نپنداری که جز دل قاتلی دارد! ندارد
تا نپنداری که جز دل قاتلی دارد! ندارد
.
.
( دیوان-100 )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر