به ادیب خونساری
دوستان فصل بهارست صفا باید کرد
دامن عقل درین هفته رها باید کرد
دامن عقل درین هفته رها باید کرد
عقل را با سر آشفتهدلان سازش نیست
راستی پیروی از عقل چرا باید کرد
راستی پیروی از عقل چرا باید کرد
سخن از باده کند زمزمهی باد صبا
گوش بر زمزمهی باد صبا باید کرد
گوش بر زمزمهی باد صبا باید کرد
نوبهارست و جوانید و نشاطی دارید
همه دانید،چه گویم که چهها باید کرد
همه دانید،چه گویم که چهها باید کرد
وحشیآسا به دل سبزه مکان باید جست
خویش را از ادب خشک جدا باید کرد
خویش را از ادب خشک جدا باید کرد
تا به کف دامن خوشبوی حبیب است و ادیب
شوری از نغمهی شهناز به پا باید کرد
شوری از نغمهی شهناز به پا باید کرد
تا شود کام دلی حاصل ازین چند صباح
آنچه از دست برآید به خدا باید کرد
آنچه از دست برآید به خدا باید کرد
.
.
( دیوان-104 )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر