این منم،کِم نه یاری،نه دلی نه دلبری‌ست
ورنه هرکس را که بینی،با دلارامی سری‌ست
ورنه هرکس را که بینی،با دلارامی سری‌ست
می‌توان اینجا به روی دلبران،نوشید می
در کنار من نباشد،در کتار دیگری‌ست
در کنار من نباشد،در کتار دیگری‌ست
دست یزدان،دست شیطان،دست انسان،دست طبع
سهم این اقلیم کرد،آنچ از دو عالم،خوشتری‌ست
سهم این اقلیم کرد،آنچ از دو عالم،خوشتری‌ست
هرچه می‌بینی جمیل و هرچه می‌خواهی جمال
با سعادت جایگاهی،با سلامت کشوری‌ست
با سعادت جایگاهی،با سلامت کشوری‌ست
از چه بدبخت است هرجا نابسامان مسلمی‌ست
از چه خوش‌بخت است هرجا،نامسلمان کافری‌ست
از چه خوش‌بخت است هرجا،نامسلمان کافری‌ست
با هوسهای طبیعت،کار ما آسان شدی
گر نه عالم را خدایی،گر نه ما را داوری‌ست
گر نه عالم را خدایی،گر نه ما را داوری‌ست
لیک دنیا را خدایی عادل و بخشنده هست
هست و ما را پای در بندی و سر در چنبری‌ست
هست و ما را پای در بندی و سر در چنبری‌ست
این چه جود است،این چه داد است،این چه حکم است،این چه کار
بس کن ای شاعر که این افسانه بیش از دفتری‌ست
بس کن ای شاعر که این افسانه بیش از دفتری‌ست
در ویلفرانش وسط راه مون‌کارلو و نیس ساخته شده
1336
.
.
( دیوان-68 )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر