۱۳۹۲ مهر ۱, دوشنبه

پاسخ سقراط

یکی گفت سقراط را: ای حکیم
نه چون توست در نرم‌خویی نسیم

شنیدم که از طبع سازش‌گرت
ندارد نصیبی نوازش‌گرت

زنی رامش‌افزای شوی و سرا
تو قدرش ندانی ندانم چرا

چنین گفت استاد یونان‌زمین
که: ای یار دیرینه اول ببین

چگونه‌ست این کفش نو دوخته
که داری بسی دانش اندوخته

از این پاسخ لغو ناسخته دوست
به حیرت فرو رفت و گفتا: نکوست

بخندید دانای والا تمیز
که: چشم تو بر ظاهرست ای عزیز

بلی کفش من از برون‌سو نکوست
ولی رنج من از درون‌سوی اوست

ندانی ز پاپوش زیبای من
چه‌ها می‌کشد بی‌نوا پای من 1




1-شک نیست که بیت بلند خداوند غزل پارسی سعدی شیرازی ناظر بر همین پاسخ معلم بزرگ فلسفه بوده و فرماید:
تهی‌پای رفتن به از کفش تنگ ...... بلای سفر به که در خانه جنگ

.
.
( دیوان-188 )

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر