راضی کنیم خاطر خود را به یاد تو
ما را اگر ز کرده پشیمان نمیکنی
گویی که دشمن تو نیام من بیا بگوی
دشمن چه میکند که تو ای جان نمیکنی
بیپرده کام غیر روا میکنی ولی
جانم فدایت باد که پنهان نمیکنی
در سستی مبانی پیمان رود به کار
جهدی که در شکستن پیمان نمیکنی
شایستهی محبت اگر نیست دل بگوی
این خانه را برای چه ویران نمیکنی
گر او وفا نمیکند ای مدعی تو نیز
چیزی نثار مقدم جانان نمیکنی
تجریش 1307
.
.
( دیوان-454 )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر