دلی پرسوز و درد آلوده دارم
تنی از بار محنت سوده دارم
تنی از بار محنت سوده دارم
تو ای حسنی به حسن افزوده بنگر
که من عشقی به عشق افزوده دارم
که من عشقی به عشق افزوده دارم
مبین بر چشم اشکآلود اغیار
که من روحی به اشک آلوده دارم
که من روحی به اشک آلوده دارم
بهجز صبر از تو کاندر حکم من نیست
هر آنچ آن پادشه فرموده دارم
هر آنچ آن پادشه فرموده دارم
چه جویم ز آسمان کام دل خویش
که جانی آسمانفرسوده دارم
که جانی آسمانفرسوده دارم
1323
.
.
( دیوان-135 )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر