در دل افسردگان جز حسرت دیروز نیست
غصهی دیروز هست و قصهی امروز نیست
غصهی دیروز هست و قصهی امروز نیست
آرزو بسیار و همت اندک و تدبیر هیچ
اینچنین کس لاجرم در زندگی پیروز نیست
اینچنین کس لاجرم در زندگی پیروز نیست
عشق را روشنگر هستی مخوان کز بهر ما
برق خرمنسوز بود و شمع بزمافروز نیست
برق خرمنسوز بود و شمع بزمافروز نیست
نی غلط گفتم که در خلوتگه صاحبدلان
روشنایی نیست شمعی را که خرمنسوز نیست
روشنایی نیست شمعی را که خرمنسوز نیست
.
.
( دیوان-91 )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر