تا پیش دیده راه صفاهان گرفتهام
پیرانهسر جوان شدهام،جان گرفتهام
پیرانهسر جوان شدهام،جان گرفتهام
گر نور چشم من شود افزون عجب مدار
در دیده خاک راه صفاهان گرفتهام
در دیده خاک راه صفاهان گرفتهام
عمر دوباره یافتم از آب زندهرود
جامی مگر ز چشمه حیوان گرفتهام
جامی مگر ز چشمه حیوان گرفتهام
با این هوای دلکش و این خاک دلنشین
دیوانه من که دامن تهران گرفتهام
دیوانه من که دامن تهران گرفتهام
جز در سواد ملک صفاهان نبودهاست
گر مهلتی ز کینهی دوران گرفتهام
گر مهلتی ز کینهی دوران گرفتهام
سالی دو در فضای روانبخش این دیار
جام سعادت از کف جانان گرفتهام
جام سعادت از کف جانان گرفتهام
رویای روزگار فرحبخش رفتهاست
کش با هزار شعبده دامان گرفتهام
کش با هزار شعبده دامان گرفتهام
گویی هم امشبست که بر طرف زندهرود
جا در کنار آن مه تابان گرفتهام
جا در کنار آن مه تابان گرفتهام
مست از می شبانه به دامان رودبار
او را خراب و مست به دامان گرفتهام
او را خراب و مست به دامان گرفتهام
او سر نهاده بر کتف من از وفا
من دست او به بستن پیمان گرفتهام
من دست او به بستن پیمان گرفتهام
با نور ماه و بوی گل و شور عندلیب
بزمی عجب به روضه رضوان گرفتهام
بزمی عجب به روضه رضوان گرفتهام
او در بهار عمر و من اندر بهار عمر
او برده دل ز من من ازو جان گرفتهام
او برده دل ز من من ازو جان گرفتهام
او دل به خنده از من بیدل ربوده است
من جان به بوسه زانگل خندان گرفتهام***
او چون گلی شکفته گریبان گشوده است
من بوسه ز غنچهی پستان گرفتهام***
او شاد از آنکه یار سخنگو گزیده است
من شاد از آنکه یار سخندان گرفتهام
من شاد از آنکه یار سخندان گرفتهام
با نقد عشق دامن آن یار مهربان
در کف گرفتهام من و آسان گرفتهام
در کف گرفتهام من و آسان گرفتهام
فارق چنان نشسته که گویی خط امان
با دست خود ز دست جهانبان گرفتهام
با دست خود ز دست جهانبان گرفتهام
و اکنون بر آستانهی پیری ازین خطا
با آه و ناله دامن حرمان گرفتهام
با آه و ناله دامن حرمان گرفتهام
تا ننگرم به روی کس از بعد روی او
بر نور دیده راه ز مژگان گرفتهام
بر نور دیده راه ز مژگان گرفتهام
دامان دولت از کف من رفتهاست
انگشت حسرتی که به دندان گرفتهام
انگشت حسرتی که به دندان گرفتهام
واکرده زندهرود گریبان به ناز و من
از بار غصه سر به گریبان گرفتهام
از بار غصه سر به گریبان گرفتهام
شب آن شب است و رود همان رود و می همان
من آن نیام که بودهام،از آن گرفتهام
من آن نیام که بودهام،از آن گرفتهام
1321
.
.
( دیوان-29/30 )
( خاشاک-245 )
ـــــــــ
r.pejman :
دو بیتی که با علامت *** نشاندار شدهاند،در کتاب دیوان حذف شدهاند
دو بیتی که با علامت *** نشاندار شدهاند،در کتاب دیوان حذف شدهاند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر