آن گل ناز که با عشوه و ناز آمدهاست
عشق خوشعاقبت ماست که باز آمدهاست
عشق خوشعاقبت ماست که باز آمدهاست
قامت افراخته و طره پراکنده به دوش
نقشی آشفته ز امید دراز آمدهاست
نقشی آشفته ز امید دراز آمدهاست
خوشتر از نور مه و عطر گل و جلوهی صبح
اوست او کز در این خانه فراز آمدهاست
اوست او کز در این خانه فراز آمدهاست
سخت بیذوقم اگر ناز و عتابش نخرم
کان پری همره صد قافله ناز آمدهاست
کان پری همره صد قافله ناز آمدهاست
عرض حاجت کن و خوش باش که با همت عشق
ناز او بر در ارباب نیاز آمدهاست
ناز او بر در ارباب نیاز آمدهاست
1338
.
.
( دیوان-82 )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر