گرچه هنر خالی از انگیزه نیست
لیک ببین تا هنرانگیز کیست
لیک ببین تا هنرانگیز کیست
رهبر والای هنر کیست؟ عشق
خود هنری نیست اگر نیست عشق
خود هنری نیست اگر نیست عشق
عشقی از آنگونه که چون پر گرفت
شمع شد و شعله شد و در گرفت
شمع شد و شعله شد و در گرفت
در دل پرشور «داوینچی» دوید1
خندهی مرموز «ژوکوند» آفرید
خندهی مرموز «ژوکوند» آفرید
خاطرهانگیز هنرور تویی
دختر من خاطرهپرور تویی
دختر من خاطرهپرور تویی
طفل هنر،زادهی الهام تست
مستی صاحبهنر از جام تست
مستی صاحبهنر از جام تست
قصهی فرهاد هم ار بنگری
نغمهی عشق و هنرست ای پری
نغمهی عشق و هنرست ای پری
عشق تو چندان که شرر بیزتر
آتش جانبخش هنر تیزتر
آتش جانبخش هنر تیزتر
عشق چه باشد کششی ایزدی
دور ز ناپاکی و پاک از بدی
دور ز ناپاکی و پاک از بدی
دامن تقوای تو بیرنگ باد
نام شرفزای تو بیننگ باد
نام شرفزای تو بیننگ باد
* * *
فخر هنر گرچه هنرمند راست
بندهی آنم که هنرمند زاست
بندهی آنم که هنرمند زاست
وین سخن ار مغز و اگر پوست است
اوست هنرزا که هنردوست است
اوست هنرزا که هنردوست است
وانکه هنرزا و هنرپرور است
دلبر من،دختر من،مادر است
دلبر من،دختر من،مادر است
هست هنر از در تحسین و زه2
لیک هنرزایِ هنرمند به
لیک هنرزایِ هنرمند به
* * *
بر لب اندیشه،شکرخند شو
دختر من،خیز و هنرمند شو
دختر من،خیز و هنرمند شو
بار دگر چشم سیه مست تو
خفت و گرفت آینه از دست تو
خفت و گرفت آینه از دست تو
خواب تو پرنور چو روی تو باد
گردش اقبال به کوی تو باد
گردش اقبال به کوی تو باد
1-لئوناردو
داوینچی آفرینندهی تصویر معروف و لبخند مرموز «مونالیزا دل ژوکوندو» که
اکنون در موزهی لوور پاریس محافظت میشود. داوینچی مدت چهار سال بر روی
این پرده کار کرد و ظاهرا عاشق آن دختر بود. پردهیی که فعلا بیشتر به
«تصویر ژوکوند» معروف است به وسیلهی ناپلئون از ایتالیا به فرانسه برده شد
و حوادثی حیرتزا بر او گذشت
2-از در:شایسته،درخور
.
.
( دیوان-227/28 )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر