یا رب به من از مهر،صفایی بده او را
آگه ز وفا نیست،وفایی بده او را
آگه ز وفا نیست،وفایی بده او را
گر نیست لبم در خور بوسیدن دستش
پروانه ای بوس از کف پایی بده او را
پروانه ای بوس از کف پایی بده او را
تا کی دلم آواره و سرگشته بماند
ای رهزن دل،راه به جایی بده او را
ای رهزن دل،راه به جایی بده او را
بیمار تو شد سینه ی مجروح من،آخر
از آن لب خوش بوسه،دوایی بده او را
از آن لب خوش بوسه،دوایی بده او را
گفتم:که خدایا،تو گواهی که درین گل
بویی ز صفا نیست،صفایی بده او را
بویی ز صفا نیست،صفایی بده او را
.
.
( دیوان-53 )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر