۱۳۹۱ شهریور ۲۱, سه‌شنبه

بیا

ای پری سیما بیا،ای خوشتر از رویا بیا
ای عبادتگاه عشق و آرزوی ما بیا

وقت رفتن وعده ی باز آمدن دادی مرا
یا مکن با وعده ای امیدوارم یا بیا

بی تو،بی عشق تو،بی دیدار جان افروز تو
روح بر جسمم گرانی میکند جانا بیا

مانده ام تنها درین شبهای سرد زندگی
یک شب آخر ای حرارت بخش جان تنها بیا

شب همه شب خواب در چشمم نمی گردد ز غم
چون خیال خواب بر بالینم ای رویا بیا

قصه ی امروز یا فرداست کار عمر ما
جان من،امروز اگر ممکن نشد فردا بیا

با همه گردنکشی تسلیم سودای توام
تندخو شو،ناسزا گو،چور کن،اما بیا

.
.
( دیوان-62/3 )

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر