جانا وفا و مهر تو از بهر ما کم است
یا آنکه در سرشت تو مهر و وفا کم است
یا آنکه در سرشت تو مهر و وفا کم است
ما و رقیب هر دو نگنجیم در دلت
ما می رویم زانکه در این خانه جا کم است
ما می رویم زانکه در این خانه جا کم است
من مست مهر یارم و دانم که مهر یار
از بهر غیر بی حد و از بهر ما کم است
از بهر غیر بی حد و از بهر ما کم است
مشتاق دوستی دل درد آشنای ماست
دردا که در جهان دل درد آشنا کم است
دردا که در جهان دل درد آشنا کم است
هرگز نبوده عدل به میزان روزگار
یا خلق را وظیفه زیاد است یا کم است
یا خلق را وظیفه زیاد است یا کم است
جانا گرسنه چشمی عاشق عجیب نیست
او را طمع زیاد و شما را عطا کم است
او را طمع زیاد و شما را عطا کم است
بر شاخسار حسن فراوان نشسته اند
مرغان دلفریب،دریغا هما کم است
مرغان دلفریب،دریغا هما کم است
.
.
( دیوان-77 )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر