۱۳۹۱ شهریور ۷, سه‌شنبه

چشم قهوه ای

افسانه ی نگاه تو بیخوابی آورد
گیسوی تابدار تو بیتابی آورد

خوابم ز دیده رفت که آن چشم قهوه ای رنگ
داد آن می ام که لذت بیخوابی آورد

شعر نگاه و نغمه ی موزون قامتت
صدها ترانه در سر فارابی آورد

در زیر پیرهن تن چون آب آسمان
کو؟ تا به عشوه پیرهن آبی آورد

از من به باغبان بهشت برین بگو
یک گل بدین تراوت و شادابی آورد

.
.
( دیوان-105 )

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر