گرت روزی به کام خویشتن بینم چه خواهد شد
و گر از گلشن وصلت گلی چینم چه خواهد شد
و گر از گلشن وصلت گلی چینم چه خواهد شد
سرم بالین بیماری گرفت آخر ز غمخواری
اگر یک شب گذاری سر به بالینم چه خواهد شد
اگر یک شب گذاری سر به بالینم چه خواهد شد
ز پشت پایت ار چون گرد برخیزم چه پیش آید
به پای سروت ار چون سایه بنشینم چه خواهد شد
به پای سروت ار چون سایه بنشینم چه خواهد شد
تو چون عمری گزیدی جا درون جان به شیرینی
شبی گر جا در آغوش تو بگزینم چه خواهد شد
شبی گر جا در آغوش تو بگزینم چه خواهد شد
گلی از گلشن وصل تو ای گلزار زیبایی
اگر بویم چه خواهد رفت اگر بینم چه خواهد شد
اگر بویم چه خواهد رفت اگر بینم چه خواهد شد
چو دل بردی و دین بردی ز دلداران و دینداران
حسابت با من بیدل که بی دینم چه خواهد شد
حسابت با من بیدل که بی دینم چه خواهد شد
جهانی شادمان شد از تو ای سرمایه شادی
اگر شادی دهی بر من که غمگینم چه خواهد شد
اگر شادی دهی بر من که غمگینم چه خواهد شد
تو صاحبدلی،من بینوا،لیک از در رحمت
اگر لطفی کنی بر من که مسکینم چه خواهد شد
اگر لطفی کنی بر من که مسکینم چه خواهد شد
مرا رخساره از پیری پر از چین است لیک ای مه
اگر دستی کشی بر روی پر چینم چه خواهد شد
اگر دستی کشی بر روی پر چینم چه خواهد شد
.
.
( خاشاک-45 )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر