۱۳۹۱ مهر ۲۷, پنجشنبه

پندار

همی گفتم آن روزگاران که من
سرافرازی آرم به هر انجمن

چو دریای فکر من آید به جوش
سخن گستران چشم گردند و گوش

که چون من جوانی خردمند نیست
به دهر اندرم مثل و مانند نیست

ادب تا ابد سرفرازد به من
سخن تا قیامت بنازد به من


*     *     *


دریغا که گشتم به هر کشوری
ندیدم ز خود نابسامانتری

نه این تیغ را جوهری یافتم
نه از خویش نادانتری یافتم

گریزم همه عمر از آن انجمن
که روزی در آن گفته باشم سخن

.
.
( دیوان-207 )

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر