موی سخن تا که نیاشفته ای
سنبل من،زیر زبان خفته ای
سنبل من،زیر زبان خفته ای
ور بگشایی درِ گفت و شنود
چون ز تو پرسند و ندانی،چه سود
چون ز تو پرسند و ندانی،چه سود
تا که نریزد سخنت آبروی
آنچه نپرسند و ندانی،مگوی
آنچه نپرسند و ندانی،مگوی
دعوی دانش نکند دانشی
رسم خردمند بود،خامشی1
رسم خردمند بود،خامشی1
ـــــــــــ
1-قطعه:
مرد بسیار سخن کم سخن است
وانکه بسیار سخن،شد چو من است
وانکه بسیار سخن،شد چو من است
لفظ کم معنی بسیار بیار
ورنه هر یاوه که گویی سخن است
ورنه هر یاوه که گویی سخن است
آهوان را همه ناف است اما
مشک در ناف غزال ختن است
مشک در ناف غزال ختن است
.
.
( دیوان-226 )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر