۱۳۹۱ مهر ۱۳, پنجشنبه

رهزن عشق

از من گرفت رهزن عشق تو تا مرا
برد از ره صواب به راه خطا مرا

راهی نهفته بود مرا با خدا ولی
عشق تو دور کرد ز راه خدا مرا

آگه نه ای که فتنه چه ها کرد با دلم
تا آشنا کند به تو دیر آشنا مرا

از شاهراه دین سوی بی دینی ام کشید
تا عاقبت کجا برد این رهنما مرا

یاد خدا چگونه کند راه در دلم
لبریز کرده یاد تو سر تا به پا مرا

عشق است با شکوه و ازو باشکوه تر
مرگ است تا خلاص کند زین بلا مرا

.
.
( دیوان-54 )

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر