ای آرزوی گمشده،آه مرا ببین
در اشک تلخ شمع،نگاه مرا ببین
در اشک تلخ شمع،نگاه مرا ببین
ای ماه پر فروغ از آن ابر دلسیاه
یکدم بخند و بخت سیاه مرا ببین
یکدم بخند و بخت سیاه مرا ببین
ای آفتاب خاوران از اختران چرخ
بستان هزار دیده و ماه مرا ببین
بستان هزار دیده و ماه مرا ببین
آئینه منظرا چو در آئینه بنگری
این حسرت آفریده نگاه مرا ببین
این حسرت آفریده نگاه مرا ببین
دانم که تنگدل شده ای از گناه من
اما بیا و عذر گناه مرا ببین
اما بیا و عذر گناه مرا ببین
.
.
( دیوان-158 )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر