۱۳۹۱ آذر ۱, چهارشنبه

ایران پرستی

نهالی که فردوسی از رنگ و بوست
گرانمایه فردوسی پاکخوست

که شمع سخن را فروزنده کرد
روان نیاکان ما زنده کرد

به نیروی آن پهلوانی سخن
به ایرانی آموخت مهر وطن

به ما راه یزدان پرستی نمود
پس آنکه به ایران پرستی فزود

بجز فرّ ایرانش آرمان نبود
که آرمانش جز فرّ ایران نبود

اگر بود برنا و گر بود پیر
بجز نام ایران نبودش به ویر 1
   
نیابی به شهنامه از فرهی
یکی صفحه از نام ایران تهی

بود نام ایران ز سر تا بپای 
چو اندر نبی نام گیهان خدای 2
  
تو گویی که ایران دلارام اوست
پر از شهد ازین نام خوش کام اوست

بر آنم که دانای فرخنده پی
روانبخش فرخنده شاهان کی

اگر چون نبی رهنمایی نداشت
بجز مام ایران،خدایی نداشت


*          *          *


بدانگه که روز بهی تیره بود
به یزدانیان اهرمن چیره بود

بدانگه که محمود گردنفراز
به فرمان بغداد بردی نماز

بدانگه که بس ترک و تازی ستا
به مرز کیان بود فرمانروا

فلک پایه فردوسی شیردل
گسست آن کهن رشته‌ی جان گسل

همان خسروی نامه آغاز کرد
به دشنام آنان زبان باز کرد

بدانگه که در کاخ بهرام گور
برامش همی بچه کردی ستور

بدانگه که از ترک‌تازان حی
نشستنگه بوم بد گاه کی

به نیروی اندیشه دانای طوس
بر انگیخت از کاخ جم بانک کوس

تو گفتگی مگر روز ایران نو است
جهان در کف شاه کیخسرو است

به درگاه شه رستم پیلتن
ستاده‌ست با گیو لشکر شکن

که نازد به ایران و ایران‌سپاه
وزین گفته بر چرخ ساید کلاه

«بدین دشت کینه گر از ما یکی‌ست
همه خیل توران به جنگ‌اند کی‌ست

چه اندیشم از آن سپاه بزرگ
که توران چو میش است و ایران چو گرگ»


*          *          *


جهان شد چو بر مرد دانا پدید
جهان بینش گویی چو ایران ندید

پر از مهر ایران بود جان وی
چو جامی که لبریز باشد ز می

برش مشتی از خاک ایران زمین
گرامی‌تر ار خاک هند است و چین

به چشمش جهان است یکسر ز خاک
مگر خاک ایران که جایی‌ست پاک

نه ایران ز هر کشوری برتر است
که گیتی بود پا و ایران سرست

جهان چشم و ایران در آن روشنی‌ست
همانند ایرانیان هیچ نیست

همال زن و مرد ما نیست کس
که ایران ز پیش است و گیتی ز پس

چو گرمی دهد دشت ناورد را
نه تنها ستاید همی مرد را

که زن نیز رزم آرایی کند
به جنگ اندرون خودنمایی کند

بود زاده‌ی کاوه شمشیرزن
اگر شیر مردست اگر پیر زن

«شگفت آمدش گفت ز ایران سپاه
چنین دختر آید به آوردگاه

سواران جنگی به روز نبرد
همانا به ابر اندر آرند گرد

زنانشان چنین‌اند ایران سران
چگونه‌اند مردان و جنگاوران»


1-ویر:یاد،خاطر
2-نبی به ضم اول:قرآن

.
.
( دیوان-263/64 )

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر