۱۳۹۱ آذر ۲۵, شنبه

فرمانده وجود

سلطان وقت خویشم،گر شاه ما تو باشی
بیگانه مانم از خلق،گر آشنا تو باشی

خواهم که تا قیامت فرمانده وجودم
در این سرا تو باشی،در آن سرا تو باشی

سرمنزل سعادت،دانی کجاست ای دوست
در هر کجا تو خواهی،در هر کجا تو باشی

جز سوختن اگر نیست تقدیر خرمن من
آن برق خانمان‌سوز بگذار تا تو باشی

در طالعم غباری‌ست از بی‌وفا نگاری
دنیای من! چه خوش‌تر کان بی‌وفا تو باشی

.
.
( دیوان-172/73 )

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر