۱۳۹۱ آذر ۱۱, شنبه

ندیده‌ام

چون روی دلنشین تو ماهی ندیده‌ام
در ملک دلبری چو تو شاهی ندیده‌ام

چون چشمه‌های طره‌ی سحر آفرین تو
افسونگری ز چشم سیاهی ندیده‌ام

گیرنده‌تر ز دیده‌ی جادو نگاه تو
در چشم کس فروغ نگاهی ندیده‌ام

آتش فشان و سرد و جگر سوز و بی‌اثر
چون آه خود به جان تو آهی ندیده‌ام

اقرار می‌کنم به بی‌حاصلی چو خویش
در کشتزار دهر گیاهی ندیده‌ام

1340
.
.
( دیوان-126 )

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر