زندگی با جلوههای گونهگون
وان بلندیها و پستیهای او
وان بلندیها و پستیهای او
آن هوسها،عشقها،امیدها
وان جوانیها و مستیهای او
وان جوانیها و مستیهای او
* * *
همچو ذراتند و مسکین ذرهها
موجزن در ژرفنایی پیچ پیچ
موجزن در ژرفنایی پیچ پیچ
ملک هستی اجتماع ذرههاست
ذرهها در چشم مردم چیست؟ هیچ
ذرهها در چشم مردم چیست؟ هیچ
* * *
لیک آن ذرات دور از رنگ و بوی
خاطرات مشکبیزی میشوند
خاطرات مشکبیزی میشوند
وان پریشان هیچها بر گرد هم
جمع میگردند و چیزی میشوند
جمع میگردند و چیزی میشوند
* * *
ذرهها را گر هیچ پنداری خطاست
کاین جهان از ذرهها شد ساخته
کاین جهان از ذرهها شد ساخته
ساختی بس چیزها زین هیچها
گر تو مردی میشدی خودساخته
گر تو مردی میشدی خودساخته
* * *
گرچه از دو سو در نیستیست
زندگانی لیک بیمقدار نیست
زندگانی لیک بیمقدار نیست
عالم از زیبا و زیبایی پر است
گر تو از شوقی جدا تکلیف چیست
گر تو از شوقی جدا تکلیف چیست
.
.
( دیوان-399/400 )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر